سلام بر تو ای مطلع فجر، ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی.
خوش آمدی که با آمدنت غل های سنگین از گردنمان فرو ریخت، زنجیرها از دست و پایمان گسیخت، کمرهای خمیدهمان راست شد، بر لب های پژمردهمان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مانگلبوته های عشق و امید روئید و برگونه های زردمان گلخنده های سرخ نمودار شد.
خوش آمدی که با مقدمت، عطر آزادی به جای بوی باروت در فضای میهن اسلامیمان پیچید. قفس ها شکسته شد و نفس ها از زندان سینه ها رهایی یافت.
خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهر و دیارمان گریخت، برف های بهمن با حرارت ایمان و اخلاص، آب حیات شد.
ادامه مطلب
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت